به گزارش مشرق، غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: سخنان سران عرب در نشست قاهره تهوعآور و شرمسارانه بود. گویی که دخترکانی در کلاس کارآموزی دیپلماسی متنی را با دقت تنظیم کردهاند که از هرگونه شائبه غیردیپلماتیک بودن برحذر باشد و نمره قبولی در آزمون بگیرند! لحظهبهلحظه خبرهای فوری شبکه الجزیره از این نشست را دنبال میکنم، هرلحظه ویرانتر از قبل!
رئیسجمهور مصر: ما گذرگاه رفح را نبستیم، اسرائیل آن را بمباران کرد. با رئیسجمهور امریکا توافق کردیم گذرگاه باز بماند.
پادشاه اردن: پیام ما به اسرائیلیها این است که ما خواهان صلح و امنیت برای شما و فلسطینیها هستیم!
وزیرخارجه عربستان: ما قاطعانه نقض قوانین بینالمللی بشردوستانه از هر دوطرف را محکوم میکنیم!
نخست وزیر عراق: آنچه امروز در غزه اتفاق میافتد غیرقابلقبول است.
نخست وزیر عمان: سلطاننشین عمان تشدید تنش نظامی اسرائیل در نوار غزه را نمیپذیرد.
وزیرخارجه ترکیه: باید مکانیزمی برای تأیید تعهد طرفهای مختلف در دستیابی به صلح فراگیر وجود داشته باشد.
ولیعهد کویت: جامعه بینالملل با تخلفات اسرائیل با استانداردهای دوگانه برخورد کند.
وزیرخارجه مراکش: از جامعه بینالمللی میخواهیم برای توقف تشدید و جلوگیری از هدف قرار دادن غیرنظامیان تلاش کند.
...و بالاخره محمود عباس: هر دو طرف باید از کشتن غیرنظامیان خودداری کنند!
در این میان صدای فلسطینیها در گلو خشکانده شده است و الجزیره در میان خبر سران منفور عرب گاهی هم این خبرها را منتشر میکند: رئیس اطلاعرسانی دولت غزه: کاروانی که امروز وارد غزه شد قطرهای از دریای نیازهای آسیبدیدگان است؛ و گاهی: بمباران هدفهای دیگر مسکونی و دهها شهید تازه در غزه.
هیچ ارزشی نمیتوان برای اظهارات سران عرب در این نشست پوچ قائل شد، آن هم در زمانی که حتی برخی یهودیان در سرزمینهای غربی صدای بلندتری علیه صهیونیسم به گوش میرسانند. شاید اگر بیم کوچ فلسطینیان به مصر و اردن و سرزمینهای دیگر عربی و افتادن خرج و وزر و وبال آنان به گردن کشورشان نبود، همین مقدار مخالفتی را که با زبان نرم و غیرگزنده علیه کوچ اجباری فلسطینیها کردند، نمیکردند. گویی خودشان یک امت واحده یا دستکم یک ناسیونالیسم عربی نیستند که دمبهدم از جامعه بینالملل استمداد میکنند!
سران زنباره و شکمباره عرب در اینجا نیز سرنوشت قدس شریف و ملتی مظلوم را به نفع مادی خود فروختند. نه اثری از غیرت انسانی دیده شد، نه حس ناسیونالیستی عربی و نه حس مردانگی. گویی دخترکانی بودند گردهمآمده برای یک خالهزنکبازی بهصرف صبحانه!
در چه زمانی؟! درست در زمانی که واقعیت وجودی اسرائیل ضربهای اساسی و غیرقابل جبران خورده است و جهان بالاترین حد از نفرت را در تاریخ هفتادساله نسبت به اسرائیل و امریکا تجربه میکند و پایتختهای اروپایی دستجات دههاهزارنفری از مردمان حامی فلسطین را به خیابانها کشانده است، درست در همین زمانها فلسطین دوباره بمباران شد و اینبار از جانب نشست سران عرب در قاهره!
سران منفور عرب گویی نه نفت دارند و نه گاز و نه سفارتخانههای باز اسرائیلی و نه روابط تجاری و نه تنگههای سوقالجیشی و نه قدرت واحد یک میلیارد مسلمان خشمگین و نه شور مردم بهخشم آمده عرب که این روزها دستهجات هزاران نفری آنان به سوی مرزهای فلسطین حرکت کردهاند. این را اسرائیل هم خوب میداند وگرنه تضمینی برای جنایتهای خودش نداشت.
فلسطینیان از سالها قبل بعد از تلاش ناکام عبدالناصر و صلح کمپدیوید دریافتند که باید روی پای خودشان بایستند و با عادیسازیها و کنارآمدنها و حتی تحریمها و تضعیفهایی که از جانب سران عرب میبینند، مقابله کنند. حتی در بیانیه مشترک گروههای فلسطینی که واکنشی به نشست قاهره بود، همین ناامیدی موج میزد: «تحرکات منطقه هنوز به مسئولیت و وظایف خود برای توقف تجاوز عمل نکردهاند. هر گونه تلاشی که شامل توقف نسلکشی علیه مردم ما نباشد، اثربخشی و تأثیر محدودی خواهد داشت.»
اگر امروز حماس طوفانالاقصی را برپا کرد، نه حملهای پیشدستانه بود و نه آغازگری در جنگ. چشمان باز که تاریخ تسلیم خفتبار سرانعرب را در ۵۰ سال اخیر میبیند، گواهی میدهد که مقاومت فلسطینی راه خود را جدا کرده است؛ و این نشستهای دیپلماتیک را همچون ضربات و صدمات بمبهای فسفری صهیونیستها بهعنوان بخشی از مقاومت تحمل میکند.